بودن باکسی که دوستش نداری و
نبودن باکسی که دوستش داری
هردو رنج است
پس اگر همچون خود نیافتی
مثل خدا
تنها باش
دلم دیگر، حرف هایم را
باور نمی کند به آمدن تو
می داند دروغ می گویم ...
مثل آن موقعی که می گفتمش می مانی ولی رفتی ...
حتی عقل هم همنوا با دلم آواز دلتنگی سر می دهد
و تو نمیدانی در پس این دلتنگی ها
دارد هر لحظه می میرد این منِ بی تو ...
اتوبوس با سر و صدای زیادی در حرکت بود ...
یکی از مسافران پیرمردی بود که دسته گل سرخِ بسیار زیبایی در دست داشت،
نزدیک او دختر جوانی نشسته بود که مرتب به گل های زیبای پیرمرد نگاه می کرد!
به نظر می رسید از آنها خیلی خوشش آمده ...
ساعتی بعد اتوبوس توقف کرد و پیرمرد باید پیاده می شد ...
پیرمرد بدون مقدمه چینی دسته گل را به دختر جوان داد و گفت:
مثل اینکه شما گل رُز دوست دارید؟ فکر می کنم همسرم هم موافق باشد که گل ها را به
شما بدهم؛ به او خواهم گفت که این کار را کردم.
دختر جوان از دریافت گل ها بسیار خوشحال شد و تشکر کرد .
پیرمرد پیاده شد و اتوبوس دوباره به راه افتاد ...
دختر بیرون را که نگاه می کرد ؛ پیرمرد را دید که به سمت قبرستان کنار جاده می رود ...
*
*
گاهی بهترین و زیباترین چیزهای دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیست و فقط باید از درون احساسشان کرد.
پروردگارا
داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم
چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.
آیا میدانید، گاج مخفف چیه؟ گیج ترین انسان جهان
آیا میدانید، گاج مخفف چیست؟ گاج = گاگولا اینجا جمعن !
آیا میدانید، فیس و افاده ی منشی دکترا از خود دکترا بیشتره ؟
آیا میدانید، هر کاری یواشکیش جذابیتش بیشتره ؟ حالا هر کاری !
آیا میدانید، که هندزفری و گره عاشق ترین زوج در تمام جهان هستن !؟
آیا میدانید، با شمردن حلقه های تن ماهی میتوان به سن کنسرو پی برد!؟
آیا میدانید، تعداد زوج یا فرد بودن آدمهای کره ی زمین به من بستگی داره !؟
آیا میدانید، بعضی وقتا یه زنِ حسود میتونه 10 برابر FBI تحقیقات انجام بده !؟
آیا میدانید، بزرگترین مرکز پرورش مار در سطح خاورمیانه ، آستین بنده است !؟
آیا میدانید، خرچنگها تو عروسیاشون نمیتونن دست بزنن فقط بشکن ریز میزنن !؟
آیا میدانید، به نوشابه ی نارنجی میگن زرد به نوشابه ی بیرنگ هم میگن سفید !؟
آیا میدانید، همیشه سطح مسابقات از نظر کسی که قهرمان شده بسیار بالا بوده !؟
دلم عجیب گرفته است ...
و هیچ چیز،
نه این دقایق خوشبو، که روی شاخهی نارنج میشود
خاموش،
نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این
گل شببوست،
نه، هیچچیز مرا از هجوم خالی اطراف
نمیرهاند
و فکر میکنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد...
معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا…دخترک خودش را جمع و جور کرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد : ((چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ ها؟
فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه ی بی انظباطش باهاش صحبت کنم ))
دخترک چانه لرزانش را جمع کرد …بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :
خانوم …مادم مریضه … اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن … اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد …اونوقت میشه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح گریه نکنه … اونوقت …
اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم …
اونوقت قول می دم مشقامو تمیز بنویسم …
معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشین سارا …
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد …
تونستی دماغشو لمس کنی جایزه داری
روی عکس زیر کلیک کنید...
.: Weblog Themes By Pichak :.